یک شب گرم و تب آلود
آمدی از شهر باران
ناگهان از هر جوانه
گل بر آمد چون بهاران
ای تو از نسل بهاران
ای امید سبزه زاران
ای صدایت پاک و معصوم
چون سرود چشمه ساران
ای نگاه تو همیشه
مثل دریا بیکرانه
ای بلند گیسوانت
خوشترین شعر شبانه
ای که نامت در زمانه
گشته در خوبی فسانه
کرده اینک در دل من
آتش عشق تو خانه
ای که نامت بر لب من
معنی خوب سرودن
خوشترین ایام عمرم
لحظه های با تو بودن